کد خبر : 8234
تاریخ انتشار : شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۰
-

۸ خصلتی که خدا به بنده محبوبش می‌دهد

۸ خصلتی که خدا به بنده محبوبش می‌دهد
انصاریان گفت: روزی امیرالمومنین میل پیدا کرده بود جگر پخته گوسفند بخورد، اما یک سال این میل را نگه داشت و سپس به امام مجتبی(ع) و ابی‌عبدالله(ع) فرمود: من به جگر گوسفند اشتها کردم. ؛

به گزارش بوشهرنیوز- وجود مبارک رسول خدا (ص)، در یک روایت بی‌­نظیر حقایقی را بیان فرمودند که این حقایق به صورت اکمل از مشرق وجود امیرالمومنین (ع) طلوع کرد و همچنین از مشرق وجود هر مومنی به اندازه­ ظرفیتش طلوع خواهد کرد.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند وقتی خداوند عاشق بنده­‌اش شود، او را برای آراسته شدن به هشت خصلت کمک کرده و راه را برای او باز می­‌کند. خصلت اول این است که از هرچه که برای کرامت مردم زیان دارد، کاملاً چشم می­‌پوشد.

ا محمد بن ابوبکر، استاندار امیرالمومنین (ع) در مصر را کشتند و مردم هم در این زمینه سکوت کردند. خبر شهادت محمدابوبکر که به امیرالمومنین (ع) رسید، فرمود فرزند و برادر بچه­‌هایم را کشتند؛ حتی قاتلان به جنازه­ او هم رحم نکردند و آتش زدند. اطرافیان امام علی (ع) از این اتفاق رنجیده خاطر بودند و به ایشان فشار می‌­آوردند که به مصر حمله کن و مردم را ادب کن اما حضرت فرمودند: مصری‌ها برادران دینی ما هستند؛ چه کسی را بکشم؟! اصلاً در دنیا سابقه ندارد که کسی در مقابل جنایت مردم یک استان چه قاتلان و چه سکوت­‌کنندگان، این‌گونه موضع بگیرد.

 روزی ۳۰۰ درهم به پیامبر (ص) رسیده بود که ایشان، این پول را به امیرالمومنین (ع) دادند. امام علی (ع) در کوچه‌های مدینه به یک خانم بدکاره برخورد کرد و صد درهم از آن پول را به این خانم داد. کمی بعد به دزدی رسید که قصد دزدی داشت؛ در تاریکی با آن دزد سلام و علیک کرد و صد درهم به او داد. در ادامه به یک مستحق رسید و صد درهم هم به او داد. خبر کمک‌های علی (ع) به پیغمبر (ص) رسید. آن زن بدکاره که پول را گرفته بود گفت علی (ع) چنین پول پاکی به من داده است، آیا درست است که گناهم را ادامه دهم؟! فردا جواب علی (ع) و خدا را چه باید بدهم؟! آن زن در نهایت توبه کرد.

 آن دزد هم پول را به سرمایه­ شغلی حلال تبدیل کرد و فرد مستمند هم از فقر نجات پیدا کرد. آیه نازل شد کسانی که شب و روز و در آشکار و نهان انفاق می‌­کنند، از بندگان واقعی من هستند.

 خصلت بعدی این است که اگر خدا عاشق بنده­‌اش باشد، دلش را از خوف عظمت خود پر می­‌کند. حیای کامل سومین خصلتی است که خداوند به بنده‌اش عطا می‌کند. روزی برای امیرالمومنین (ع) یک غذای خیلی خوشمزه آوردند. حضرت فرمود حلال و عالی است اما مدتی که با پیغمبر (ص) بودم، ندیدم یک همچنین غذایی بخورد حیا می‌­کنم و نمی‌­خورم. روزی امیرالمومنین (ع) اشتها پیدا کرده بود جگر پخته گوسفند بخورد اما یک سال این اشتها نگه داشت و سپس به امام مجتبی (ع) و ابی‌عبدالله (ع) فرمود من به جگر گوسفند اشتها کردم. انگار در خانه­ علی (ع) عروسی شد که او می­‌خواهد جگر بخورد، چرا که تاکنون چنین چیزی ندیده بودند. بچه­‌ها دویدند یک جگر گوسفند خریدند، آن را پختند و در یک سینی چوبی مقابل امیرالمومنین (ع) قرار دادند. علی (ع) نان را گرفت و نگاهی به این لقمه کرد و گفت حسن جان! آیا در کوچه­ ما کسی هست که نتواند این غذا را بخورد؟ گفت بله بابا! فرمود حیا می­‌کنم که این غذا را بخورم و آن را بردار.

 خصلت چهارمی که خداوند به بنده خود عطا می‌کند، این است که به او کمک می­‌کند تا آراسته به اخلاق شایستگان یعنی انبیاء و اولیاء شود. برهمین مبنا یک روز پیامبر (ص) فرمود هرکس دلش می­‌خواهد خصلت و فضائل انبیاء را ببیند به علی (ع) نگاه کند.

 صبر، ولایت و امامت، سخاوت و صدق، از دیگر خصائلی بود که از افق وجود علی (ع) طلوع کرد چرا که خدا عاشق او بود. عشق خدا به علی (ع) به اندازه‌ای بود که در قیامت به او می‌­فرماید هرکس را که دلت می‌خواهد از جهنم آزاد کن.

انتهای پیام/

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

ایران و جهان